عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 87
نویسنده : حسینی
شرايط تدبر در قرآن شرط دوم، ميزان توانايي انسان در فهم قرآن:‏ قرآن، كتابي است كه به انسان فرصت انديشيدن مي دهد، هم درباره خويش و ماقبل خويش و مابعد خودش و هم درباره مخلوقات ديگر. كتابي است كه به تعابير گوناگون انسان را مخاطب قرار داده و به او انگيزه مي دهد تا براي فهم حقايق هستي بكوشد و از نعمت عقل بهره ببرد. كتابي است كه بارها و بارها متذكر شده كه من براي هدايت شما و راهنمايي شما انسان ها نازل شده ام. آيا اين كتاب و اين دستورالعمل براي مخاطبانش قابل فهم است ؟ يكي از بحث هاي مهم علوم قرآني مساله ميزان فهم انسان از قرآن است. اين بحث كه معمولا در ضمن موضوع حجيت قرآن مطرح مي شود، بسيار پردامنه و فاصله مخالفان و موافقان آن زياد است. از آنجا كه روايات مربوطه، محور اصلي اختلاف ياد شده در باب حجيت قرآن است به نظر مي رسد كه مهم ترين روايت در ايجاد اين همه اختلاف و فاصله، احاديث «من خوطب به» است. در اين دسته از روايات، با عبارات مشابه، آمده است كه «انما يعرف القرآن من خوطب به» (كليني، ج 8، ح 485) يعني فقط كساني كه مخاطبان قرآن هستند، آن را مي شناسند. در بررسي اين روايات و مساله فهم قرآن، به طور خلاصه به چند نكته اشاره مي شود: 1- چنانچه آيات قرآن بايد با هم سنجيده و فهم شود، در احاديث هم اجمال ها و اختصاص ها، تنها در سايه بررسي كلي روشن مي شود و در هيچ زمينه اي نبايد از يك يا دو حديث، نتيجه اي خاص گرفت. 2- علاوه بر مقايسه احاديث با هم در متن هر حديث هم نبايد به عبارتي از آن بسنده كرد، بلكه لازم است سياق آن عبارت، شان صدور روايت و بخصوص مخاطب روايت مورد توجه قرار بگيرد. 3- كلمه خوطب در برخي روايات جاي دقت و بحث دارد. امام صادق ع مي فرمايند: قرآن را كسي مي فهمد كه مخاطب آن است. در مرحله خطاب هاي عمومي، همه مردم قرآن را مي فهمند، حتي مشركان. چنانچه اگر نمي فهميدند، در مقام مبارزه و مخالفت با آن برنمي آمدند.اما فهم مرحله خطاب هاي ويژه مثل حروف مقطعه، از قدرت مردم خارج است. 4- نكته مهم در مساله فهم قرآن اين است كه چنين موضوعي، مثل بسياري از معارف ديني، حكم يك طرفه ندارد و برخورد صفر و يك با آن اشتباه است، يعني اين كه فهم قرآن امر بين الامرين است. نه مي شود گفت قابل فهم است و نه اين كه قابل فهم نيست. سلسله مراتب در آن، بسيار قابل توجه است. از يك طرف مي توان گفت: آيات قرآن في حد نفسه قابل درك است. هر مسلماني بايد تامل كند و بفهمد و عمل كند كه اگر قابل فهم نباشد، خطاب به انسان و دستور تعقل و تدبر و امر عرضه روايات به قرآن و... همه و همه غير حكيمانه و تكليف مالايطاق مي شود. از طرف ديگر، نزول قرآن به صورت غير مستقيم و از باب اياك اعني و اسمعي يا جاره (حويزي، ج 3، ص 198 مجلسي، ج 92، ص 381 كليني، ج 2، ص 631) است؛ يعني گاه كسي مخاطب قرار گرفته، ولي ديگران اراده شده اند، پس در بسياري از موارد قرآن از مرحله ظهور لفظي خارج شده و معناي غير ظاهري و باطني دارد. اين اجمال ها، مجاز، كنايه ها و استعاره ها كه در قرآن هست، كلام را متشابه مي سازد، يعني امر را بر خواننده مشتبه مي كند و امكان اشتباه او را فراهم مي سازد و فهم معناي آنها كارهر كسي نيست. (ر.ك. ميانجي، ص 65 طالقاني، ج 3، ص 31 سبحاني، ج 3، ص 382-344، خرمشاهي، ص 185). 5- اگرچه قرآن خود را به اوصاف بيان و تبيان و مبين ستوده؛ اما هر كسي مي داند كه فهم آن براي عوام آسان نيست و حتي براي خواص و علما نيز در يك سطح ممكن نيست؛ زيرا در همه علوم و نيز در علم تفسير و فهم قرآن، عالمان در يك حد و سطح نيستند. 6- همان قرآني كه خود را به وصف بيان ستوده، همان قرآن تصريح دارد كه به بيان پيامبرص نيازمند است و حتي تصريح دارد كه رسول الله هم اين بيان را از جانب خود ندارد، بلكه از طريق وحي و از جانب صاحب كلام آگاه شده است (قيامت/16، نحل/44) اين آيات به روشني گواهي مي دهند كه قرآن بدون بيان رسول گرامي ص و به تبع ايشان ائمه عليهم السلام قابل فهم نيست و خداوند هم به سوال از آنان امر فرموده است. زهره اخوان مقدم

:: موضوعات مرتبط: , , ,
:: برچسب‌ها: شرايط تدبر در قرآن ,
تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 83
نویسنده : حسینی
شرايط تدبر در قرآن شرط اول، شناخت جايگاه قرآن و شوون آن:‏ قرآن يك سخن عادي نيست. قرآن كلام الله است (توبه/6) كه به زبان روشن (يوسف/2) و بدون هيچ كژي و انحراف (زمر/28) بر رسول بزرگوارش نازل شده است. (بقره/23) تا براي همه عالميان، انذاركننده باشد. (فرقان/1) قرآن حق است (حديد/16) و به حق نازل شده است (اسراء/105) و نازل كننده آن خداوندي است كه همتا و نظير ندارد (اخلاص/4) و آورنده آن روح الامين (شعراء/193) و محل نزول آن قلب پاك پيامبر (ص) است (شعراء/193) و اين هر دو، رتبه والا دارند.به نظر مي رسد ناآگاهي و كم توجهي به شان قرآن در 2 جهت قابل بررسي است: يكي اين كه جايگاه گوينده شناخته نشود و ديگر اين كه جايگاه مخاطب فراموش شود يا بالاتر از حد خود به حساب مي آيد. همين كم توجهي، بزرگ ترين مانع بر سر راه تدبر است. هنگام بعثت پيامبر(ص) جهان در ظلمت و ضلالت بود. قرآن در چنين شرايطي نازل شد تا آن خرابي ها را اصلاح كند و آن دردها را شفا دهد. قرآن با شناساندن فقر انسان، فناي دنيا، واقعيت مرگ، حساب سخت قيامت، وسعت رحمت حق و قدرت و علم بي حد او از يك سو و خباثت شيطان و عداوت او با انسان و حقيقت گناه از سوي ديگر، در مسير دواي درد انسان گام برمي دارد. انسان اگر به امور فوق با دقت بنگرد و وضعيت بحراني خودش را بشناسد و به آلودگي و بيماري هاي قلب و روحش آگاه شود، به دنبال طبيبي مي گردد كه دردش را دوا كند. درمان، فقط قرآن است، به شرطي كه بشر شان قرآن را بشناسد و بفهمد. از سوي ديگر، از اين نكته غفلت مي شود كه اين نسخه كامل قرآن طبيبي دارد پيامبرص كه به همراه كتاب طب خود به اطراف مي گردد و نيازمندان را درمان مي كند و قلب هايي كه كور هستند و گوش هايي كه كر هستند، همه را شفا مي دهد. (شريف رضي، خ 108) اين نسخه و طبيب را كسي فرستاده كه خالق بشر است، هم نقطه ضعف ها را مي داند، هم بيماري قلب ها را مي شناسد، هم علم لازم براي تجويز داروي مناسب را دارد و هم وعده شفا و صحت داده است. (يونس/57، اسراء/82) اما به شرطي كه بيمار، به اين شفاخانه بيايد و شان اين طبيب را بشناسد و به نسخه او عمل كند و همين است معناي تدبر، پس به اين شفاخانه باز گرديم، ولي با 2 مبنا: شناخت قرآن و عمل به قرآن. در رابطه با شناخت قرآن يك نكته ايجابي و يك نكته سلبي قابل بحث است. با توجه به پيچيدگي وجود انسان و برخي ويژگي هاي او، هيچ انسان شناسي با دانش محدود بشري نمي تواند به همه ابعاد او بپردازد. انسان فقط براي همين انسان شناسي خودش، ناتوان است تا چه رسد به مسائل ديگر پس بايد يقين كند كه نياز به منبعي ديگر دارد كه از سوي خالقش باشد. منبعي كه جواب همه پرسش هاي او را بدهد و اين منبع، فقط قرآن است، پس تدبر در قرآن به هر معنا كه باشد لازمه اش شناخت متدبر فيه است، پس تدبر بدون شناخت شان قرآن ممكن نيست. از همين جا، نياز او به منبعي ديگر براي دانش، مشخص مي شود. از موانع مهم تدبر در قرآن به نوع برخورد ما با اين كلام باز مي گردد، يعني اين كه تصور شود قرآن يك سخن عادي است. در حالي كه ارزش اين كلام به اندازه ارزش صاحب كلام است. از اين رو اميرالمومنين ع فرمودند: «برتري قرآن بر ساير سخن ها، مانند برتري خدا بر خلق است.»(مجلسي، ج 92، ص 19) اين كلام خدايي است، پس نبايد مانند كتاب بشري تلقي شود. اين كلام، جان دارد، روح دارد، روحي از عالم امر. (شوري/52) تدبر يعني گذشتن از فضاي حروف و كلمات به باطن آنها كه از همان عالمي است كه روح انسان آمده (اسراء/85)، پس مثل روح انسان، حقيقت قرآن هم براي انسان قابل تصور نيست. اگر علوم و رمزهايي در كلمات و الفاظ قرآن نهفته شده (حكيمي 253، ص 317) اگر در ظاهر منحصر به فرد است و تافته جدا بافته؛ اگر از همه صنايع لفظي در آن به كار رفته و اگر همه و همه به خاطر اين است كه انسان در يك شناخت طولي، به اين برسد كه اين كلام، عادي نيست و به گوينده كلام پي ببرد و از اين ظواهر بگذرد و در اين سطح نماند و در شناخت عرضي آنها متوقف نشود. اينها آيه و نشانه و علامت هستند تا انسان به عمق و به لب برود و تدبر همين است.

:: موضوعات مرتبط: , , ,
:: برچسب‌ها: شرايط تدبر در قرآن ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 81 صفحه بعد

به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان حسینی و آدرس mohammadjavadhosseini.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com